جناس (تجنیس):
جناس دو قسمت دارد: الف) جناس تام ب)جناس ناقص
الف) جناس تام دو واژه ای که در نوشتن و خواندن یکسان هستند، اما در معنی متفاوت (از نظر معنی با هم فرق دارند.)
مانند: «نالم به دل چو نای من اندر حصار نای پستی گرفت همّت من زین بلند جای» در این مثال، «نای» در مصراع اول دو بار به کار رفته است. نای اول به معنی «نی» است و نای دوم (حصار نای) اسم زندانی است که شاعر در آن زندانی بود.
مثال دیگر: «آتش است این بانگ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد نیست باد» در این بیت، «نیست» در مصراع اول فعل اسنادی و در مصراع دوم به معنی «نابود» است. «باد» در مصراع اول به معنی واقعی باد (هوا) است و در مصراع دوم فعل دعایی می باشد.
مثال دیگر: «بردوخته ام دیده چو باز از همه عالم تا دیده ی من بر رخ زیبای تو باز است» «باز» در مصراع اول به معنی پرنده ای شکاری است و در مصراع دوم به معنی گشاده. به این واژه ها که در تلفظ یکسان هستند، اما در معنی متفاوت، جناس تام می گویند.
تست10: در کدام گزینه جناس تام وجود ندارد؟ 1)سر ارادت ما و آستان حضرت دوست که هر چه بر سر ما می رود ارادت اوست 2)باد صبا دروغ زن است و تو راست گوی آن جا به رغم باد صبا می فرستمت 3)عشق شوری در نهاد ما نهاد جان ما در بوته ی سودا نهاد 4)خرامان بشد سوی آب روان چنان چون شده باز جوید روان
پاسخ: گزینه ی2 |
سجع (تسجیع): در لغت به معنی آواز کبوتر است، اما در اصطلاح ادبی به کلمه هایی گفته می شود که در پایان جمله ها می آید و از نظر آهنگ، حرف یا حروف آخر یکسان هستند. |
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
واج آرایی (نغمه ی حروف): تکرار یک حرف (واج) صامت یا مصوت در یک مصراع یا بیت یا جمله، به شکلی که ایجاد موسیقی کند و القای معنی.
مثال ها: «مرا مادرم نام مرگ تو کرد زمانه مرا پتک ترگ تو کرد» در این بیت تکرار صامت «م» علاوه بر این که بر زیبایی بیت افزوده است یادآور واژه ای «مرگ» (القای معنی) است. اگر به این بیت خوب دقت کنیم می بینیم رستم به اسفندیار می گوید: من مرگ تو هستم.
«بر او راست خم کرد و چپ کرد راست خروش از خم چرخ چاچی بخاست» در این بیت، شاعر برای این که بتواند حسِّ خشونت را در قالب حماسی نشان بدهد از صامت «خ» و «چ» استفاده کرده است.
«آیینه ی عریانی زیبای معانی است این حجله ی سبزی که خداوند گشوده است» تکرار مصوت «-ِ» در این بیت (مخصوصا در مصراع اول) موسیقی دل نشینی را به وجود آورده است.
تست8: در همه ی گزینه ها به جز گزینه ی.... نغمه ی حروف وجود دارد؟ 1)سرشار ز شیرینی شهد خوش خویش است این غنچه که لب را به شکر خند گشوده است. 2)ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری 3)به یک کرامت آبی نگاه دوخته اید کدام پنجره این گونه باز سوی خداست 4)دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد که در چمن همه گل بانگ عاشقانه ی توست.
پاسخ: گزینه ی3
|
کنایه: در لغت به معنی «پوشیده سخن گفتن» است؛ اما در اصطلاح ادبی به جمله یا عبارتی گفته می شود که معنی ظاهری آن مورد نظر نباشد، بلکه معنی غیر حقیقی هدف نویسنده یا شاعر است؛ مانند: |
|
| |||||
|
|
| ||||
|
|
| ||||
|
|
| ||||
|
|
| ||||
|
|
| ||||
|
|
| ||||
|
|
| ||||
|
|
| ||||
|
|
| ||||
| به مثال زیر دقت کنید: «او بسیار دل دارد.» در این جمله، واژه ی «دل» به معنی غیر حقیقی (مجازی) جرئت و شهامت به کار رفته است، یعنی اگر به جای دل، شهامت قرار دهیم، جمله معنی واقعی خودش را می رساند: او بسیار شهامت دارد. کنایه در صورتی به وجود می آید که تمام واژه های یک جمله یا عبارت، با هم، معنی غیر واقعی را برساند؛ مانند: «فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست؟» در این مثال، کلِّ ترکیب «گل بی خار» به معنی غیر واقعی (کنایه) «آسایش بی رنج» تبدیل شده است، یعنی: آسایش بدون رنج و سختی هیچ جایی وجود ندارد.
تست7: در کدام گزینه آرایه ی کنایه وجود ندارد؟ 1)به یاری یزدان نیکی دهش کز ین کوه آتش نیایم تپش 2)خواب نوشین بامداد رحیل باز دارد پیاده راز سبیل 3)پیاده ندیدی که جنگ آورد سر سرکشان زیر سنگ آورد 4)بلندی از آن یافت کاو پست شد در نیستی کوفت تا هست شد
پاسخ: گزینه ی1
|
| ||||
|
مَجاز: به کار گرفتن واژه ای درغیر معنی حقیقی خود؛ یعنی ما کلمه ای را به کار ببریم که معنی حقیقی خود را در بر نداشته باشد و معنی دیگر را (معنی غیر حقیقی=مجاز) بیان کند؛ مانند:
«جهان دل نهاده بر این داستان»
در این مصراع، معنی حقیقی «جهان» دنیا و گیتی است؛ اما منظور شاعر، معنی غیر حقیقی آن است.
معنی غیر حقیقی «جهان» در این مصراع، «مردم» است؛ بنابراین می گوییم، جهان مجاز از مردم است.
در جمله ای که مجاز به کار رفته، نشانه ای وجود دارد که ذهن خواننده یا شنونده را از معنی حقیقی باز می دارد. به این نشانه، «قرینه» می گویند؛ مانند: «مسابقات کشتی دهه ی فجر در ایران انجام شد و ایران به مقام اول رسید.» معنی حقیقی واژه ی ایران چنین است: کشوری است در آسیای جنوب غربی که مرکز آن «تهران» است. درمثال بالا، ایرانِ اولی به معنی حقیقی خودش به کار رفته است؛ اما ایران دومی به معنی غیرحقیقی (مجاز) تیم ایران است. | ? نکته 14 |
مجاز علامت هایی هم دارد که مخصوص علوم انسانی است و یاد آوری آن برای دوره ی عمومی نیاز نیست. | $ توجّه |
تست6: در همه ی گزینه ها آرایه ی مجاز وجود دارد به جز...
1)چو صیتش در افواه دنیا فتاد تزلزل در ایوان کسرا فتاد
2)گر نبندی زین سخن تو حلق را آتشی آید بسوزد خلق را
3)تهمتن گز اندر کمان راند زود بر آن سان که سیمرغ فرموده بود
4)بزد تیر بر چشم اسفندیار سیه شد جهان پیش آن نامدار
پاسخ: گزینه ی4