تشخیص: (آدم نمایی یا جان بخشی به اشیای بی جان ) : نسبت دادن حالات و رفتار انسان به غیر انسان (منظور از غیر |
انسان ، گل ها ، گیاهان ، اشیا ، حیوانات و .......... هستند ) ؛ مانند: |
" می رود صبح و اشارت می کند کاین گلستان خنده واری بیش نسیت " |
در این بیت، صبح به انسانی تشبیه می شود که اشاره می کند؛ یعنی رفتن و اشاره کردن که اعمالی انسانی است به صبح |
نسبت داده شد . |
مثال دیگر : " گویی بطّ سفید جامه به صابون زده است کبک دری ساق پای در قدح خون زده است " |
در این بیت به یک پرنده شخصیت انسانی داده شده است ؛ یعنی بطّ سفید (مرغابی سفید) جامه ی خود را با صابون میشوید. |
. |
? نکته | هرگاه غیر انسان مورد خطاب واقع شود آرایه ی تشخیص به وجود میآید : " به دو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت که ز کوی او غباری به من آر توتیا را " در این بیت ، نسیم که غیر جاندار (غیر انسان ) است مورد خطاب واقع شد ، یعنی به انسانی تشبیه شده که در حال شنیدن است . |
|
? نکته مهم | اگر کلمهای که مورد خطاب قرار میگیرد خود انسان باشد، یعنی به جای این که بگوییم: « ای دوست ، ای معشوق ، ای یار » بگوییم: « ای گل ، ای غنچه و ..... » در این صورت آن کلمه ی مورد خطاب، استعاره است نه تشخیص؛ مانند : " باز امشب ای ستاره ی تابان نیامدی باز ای سپیده ی شب هجران نیامدی" دراین بیت منظور از "ستاره و سپیده " انسان است (=یار ، معشوق ، دوست )؛ یعنی دو پدیدهی طبیعی و بی جان ستاره و سپیده مورد خطاب واقع نشدهاند، به این علت در این بیت استعاره وجود دارد نه تشخیص. |
|
|
تست28: در همه ی گزینه ها به جز گزینهی . . . . . . . آرایهی تشخیص وجود دارد . |
1) | ایران ای سرای امید بر بامت سپیده دمید | 2) | چو بوسید پیکان سرانگشت اوی گذر کرد بر مهره ی پشت اوی | 3) | ای غنچه ی خندان ، چرا خون در دل ما می کنی ؟ خاری به خود می بندی و ما راز سر وا میکنی | 4) | گر بگویم که مرا با تو سرو کاری نیست در و دیوار گواهی بدهد کاری هست |
|
پاسخ: گزینه 3 صحیح است. |
|
عالی بود به دردم خورد