ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
مَجاز: به کار گرفتن واژه ای درغیر معنی حقیقی خود؛ یعنی ما کلمه ای را به کار ببریم که معنی حقیقی خود را در بر نداشته باشد و معنی دیگر را (معنی غیر حقیقی=مجاز) بیان کند؛ مانند:
«جهان دل نهاده بر این داستان»
در این مصراع، معنی حقیقی «جهان» دنیا و گیتی است؛ اما منظور شاعر، معنی غیر حقیقی آن است.
معنی غیر حقیقی «جهان» در این مصراع، «مردم» است؛ بنابراین می گوییم، جهان مجاز از مردم است.
در جمله ای که مجاز به کار رفته، نشانه ای وجود دارد که ذهن خواننده یا شنونده را از معنی حقیقی باز می دارد. به این نشانه، «قرینه» می گویند؛ مانند: «مسابقات کشتی دهه ی فجر در ایران انجام شد و ایران به مقام اول رسید.» معنی حقیقی واژه ی ایران چنین است: کشوری است در آسیای جنوب غربی که مرکز آن «تهران» است. درمثال بالا، ایرانِ اولی به معنی حقیقی خودش به کار رفته است؛ اما ایران دومی به معنی غیرحقیقی (مجاز) تیم ایران است. | ? نکته 14 |
مجاز علامت هایی هم دارد که مخصوص علوم انسانی است و یاد آوری آن برای دوره ی عمومی نیاز نیست. | $ توجّه |
تست6: در همه ی گزینه ها آرایه ی مجاز وجود دارد به جز...
1)چو صیتش در افواه دنیا فتاد تزلزل در ایوان کسرا فتاد
2)گر نبندی زین سخن تو حلق را آتشی آید بسوزد خلق را
3)تهمتن گز اندر کمان راند زود بر آن سان که سیمرغ فرموده بود
4)بزد تیر بر چشم اسفندیار سیه شد جهان پیش آن نامدار
پاسخ: گزینه ی4