اسلوب معادله: با دقت گفتههای زیر را بخوانید : | ||||||||
الف) مفهوم یا مطلبی یکسان را به دو شکل بیان کنیم، به طوری که در ابتدا فکر کنیم که دو نکتهی جدا گانه است و با هم | ||||||||
ارتباطی ندارند، اما با کمی دقت متوجه میشویم که مطلب دوم تأییدی است بر مطلب اصلی: | ||||||||
" عشق چون برآید برد هوش دل فرزانه را دزد دانا می کشد اول چراغ خانه را " | ||||||||
در نگاه اول مصراع نخست به یک معنی اشاره دارد و مراع دوم به معنی دیگر ، اما با کمی دقت پی می بریم که مصراع دوم | ||||||||
( کشتن چراغ خانه به وسیله ی دزد) معادلی است برای مفهوم مصراع اول . | ||||||||
| ||||||||
ب) اگر به بیتی که اسلوب معادله دارد، از نظر دستوری نگاه بکنیم ، به این نتیجه می رسیم که هرمصراع به طور جدا یک جمله ی | ||||||||
مستقلی است که دارای معنی و مفهوم کاملی است ، بنابراین در آغاز مصراع دوم نباید حرف ربط وابستگی ( پیوند وابسته | ||||||||
ساز ) که، اگر، اگر چه، وقتی که، زمانی که، تا و ........ قرار بگیرد؛ مانند : | ||||||||
" مجوی شربت وصل از بتان که این مردم همیشه خون جگر داده اند مهمان ما " | ||||||||
در این بیت اسلوب معادله وجود ندارد، زیرا مصراع اول معنی کاملی ندارد و نا تمام است و برای کامل شدن آن نیاز به مصراع دوم است. حال آن که گفتیم در اسلوب معادله هر مصراع معنی کاملی دارد و نیاز به معنی مصراع دوم ندارد. در این بیت دو واژهی «این مردم» جزء جمله مصراع دوم است؛ یعنی: این مردم همیشه مهمان را خون جگر داده اند. | ||||||||
| ||||||||
| ||||||||
| ||||||||
تست29: در کدام بیت اسلوب معادله به کار نرفته است ؟ ( سراسری - ریاضی 1382 ) | ||||||||
| ||||||||
پاسخ: گزینه 1 صحیح است. | ||||||||
زیرا در آغاز مصراع دوم حرف ربط " که " به کار رفته است . | ||||||||
| ||||||||
ج) مصراع دوم، توضیحی یا مثلی است برای درک معنی مصراع اول؛ یعنی برای اینکه خواننده معنی و مفهوم مصراع اول را | ||||||||
درک کند مصراع دوم را به عنوان توضیح یا مثل می آورند؛ به عبارت دیگر مصراع دوم در حکم مصداقی برای مصراع اول است: | ||||||||
" محرم این هوش جز بی هوش نیست مرزبان را مشتری جز گوش نیست " | ||||||||
| ||||||||
تست30: در کدام گزینه اسلوب معادله وجود ندارد ؟ | ||||||||
| ||||||||
پاسخ: گزینه 4 صحیح است. |
تشخیص: (آدم نمایی یا جان بخشی به اشیای بی جان ) : نسبت دادن حالات و رفتار انسان به غیر انسان (منظور از غیر | ||||||||
انسان ، گل ها ، گیاهان ، اشیا ، حیوانات و .......... هستند ) ؛ مانند: | ||||||||
" می رود صبح و اشارت می کند کاین گلستان خنده واری بیش نسیت " | ||||||||
در این بیت، صبح به انسانی تشبیه می شود که اشاره می کند؛ یعنی رفتن و اشاره کردن که اعمالی انسانی است به صبح | ||||||||
نسبت داده شد . | ||||||||
مثال دیگر : " گویی بطّ سفید جامه به صابون زده است کبک دری ساق پای در قدح خون زده است " | ||||||||
در این بیت به یک پرنده شخصیت انسانی داده شده است ؛ یعنی بطّ سفید (مرغابی سفید) جامه ی خود را با صابون میشوید. | ||||||||
. | ||||||||
| ||||||||
| ||||||||
| ||||||||
تست28: در همه ی گزینه ها به جز گزینهی . . . . . . . آرایهی تشخیص وجود دارد . | ||||||||
| ||||||||
پاسخ: گزینه 3 صحیح است. | ||||||||
|
نماد: بعضی از پدیده های طبیعت در شعر و نثر برای مفهوم خاص به کار می روند ؛ مانند : | |||||||||||
" اگرپای در دامن آری چو کوه سرت ز آسمان بگذرد از شکوه " | |||||||||||
کوه ← سکوت و خاموشی | |||||||||||
"صدف وار گوهر شناسان راز دهان جز به لؤ لؤ نکردند باز " | |||||||||||
صدف ← خاموشی | |||||||||||
رود ← جنبش و تکاپو ( گاهی هم انسان مبارز ) | |||||||||||
لاله ← شهید | |||||||||||
دریا ← اتحاد و یکپارچگی | |||||||||||
شب ← ظلم و ستم | |||||||||||
| |||||||||||
تست27: در دو بیت زیر کدام واژه نماد " پرگویی " است ؟ | |||||||||||
| |||||||||||
پاسخ: گزینه 4 صحیح است.
|
عکس: در آغاز دو کلمه، دو عبارت یا دو جمله به ترتیب آورده شود و در ادامه جای همان کلمات تغییر کند؛ مانند: | ||||||||
" چنین است رسم سرای درشت گهی پشت برزین گهی زین به پشت " | ||||||||
در بیت بالا دو واژه ی "پشت" و "زین" در مصراع دوم جا به جا شده اند. | ||||||||
مثالی دیگر: | ||||||||
" تن زجان و جان زتن مستور نسیت لیک کس را دید دستور نیست " | ||||||||
دو واژه ی "تن" و "جان " در مصراع اول جا به جا شده اند . | ||||||||
| ||||||||
تست26: در کدام گزینه آرایه ی عکس وجود ندارد ؟ | ||||||||
| ||||||||
پاسخ: گزینه 3صحیح است. | ||||||||
|
تمثیل: رایج ترین شکل بیان در تمثیل این است که ما از طریق جان بخشی به اشیای بی جان مطالب را بیان بکنیم، | ||||||||
مانند داستان های کلیله و دمنه که در آن حیواناتی نظیر شیر، شتر و روباه تمثیل شخصیت ها یاخصوصیات اخلاقی و رفتارهای | ||||||||
گوناگون نوع بشر قرار گرفته اند. منطق الطیر عطار و مثنوی مولوی که پر اند از داستان های تمثیلی. | ||||||||
نوع دیگری از تمثیل وجود دارد که به آن «ضرب المثل» می گویند؛ یعنی سخنی است که نوعی ضرب المثل را در خود دارد یا | ||||||||
خود ضرب المثلی است؛ مانند: | ||||||||
" من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش هرکسی آن درود عاقبت کار که گشت " | ||||||||
" نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد " | ||||||||
" در نومیدی بسی امید است پایان شب سیه سفید است " | ||||||||
| ||||||||
تست25: در همهی گزینهها آرایههای ضرب المثل (تمثیل) وجود دارد به جز ............... | ||||||||
| ||||||||
پاسخ: گزینه 4 صحیح است. | ||||||||
|
حسن تعلیل: یعنی، شاعر یا نویسنده، علتی را برای شعر یا سخن خود بیاورد که این علت واقعی نباشد ، یعنی در عالم | ||||||||
بیرون منطبق با عقل نباشد ، اما از لحاظ ادبی بسیار زیبا و دلپذیر است . | ||||||||
به این بیت دقت کنید: | ||||||||
" چرا خم گشته می گردند پیران جهان دیده به زیر خاک می جویند ایام جوانی را " | ||||||||
در این شعر شاعر علت پیری را این می داند: از بس که به دنبال جوانی شان گشته اند قامتشان خمیده شد. حال آنکه | ||||||||
می دانیم این علت واقعی نیست اما بسیار شاعرنه است ← حسن تعلیل | ||||||||
مثال دیگر : | ||||||||
" همه درگاه تو جویم ، همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی " | ||||||||
شاعر دراین بیت در مصراع دوم می گوید : ای خدا فقط تو را می پرستم به این علت که تنها تو سزاوار و شایسته ی پرستش | ||||||||
هستی. این علت واقعی است زیرا تنها خداوند شایسته ی پرستش است، بنابراین دراین بیت آرایه ی حسن تعلیل وجود ندارد | ||||||||
| ||||||||
| ||||||||
| ||||||||
گاهی هم این نشانهها همراه آرایهی حسن تعلیل وجود ندارد ؛ مانند : | ||||||||
" تویی بهانه ی آن ابرها که می گریند بیا که صاف شود این هوای بارانی " | ||||||||
برای گریه ی ابرها دلیل غیرواقعی آورده شد . ( علت غیر واقعی: بهانه ی تو ) | ||||||||
یادآوری : دقت کنیم که علت باید غیر واقعی باشد تا این که آرایه ی حسن تعلیل به وجود آید. | ||||||||
| ||||||||
تست24: در کدام گزینه آرایه ی حسن تعلیل وجود ندارد؟ | ||||||||
| ||||||||
پاسخ: گزینه 1 صحیح است. | ||||||||
در این گزینه علتی به کار نرفته است . |
اغراق ( مبالغه): نسبت دادن صفتی به کسی یا چیزی که پذیرفتن آن قابل قبول نباشد ، یعنی آن صفت وجود واقعی | ||||||||
ندارد و با عقل و منطق هم ناسازگار است ؛ مانند: | ||||||||
" آه سعدی اثر کند در سنگ نکند در تو سنگدل اثری" | ||||||||
سعدی در این بیت ، در بیان شدت تأثیر دورری (فراق) یار اغراق می کند و می گوید در فراق یار من حتی سنگ هم به ناله در | ||||||||
می آید. | ||||||||
" که گفت برو دست رستم ببند؟ نبندد مرا دست، چرخ بلند " | ||||||||
در این بیت رستم ادعا می کند که چرخ (آسمان) هم نمی تواند دست اورا ببندد (اسیر کند) یعنی در قدرت و نیرو و توان خود | ||||||||
اغراق کرده است. این ادعا ، عقلا" و عادتا" پذیرفتنی نیست . | ||||||||
| ||||||||
| ||||||||
نمونه هایی ازآن: | ||||||||
الف) اغراق در شدت خشم رخش (اسب رستم ) | ||||||||
" خروشید و جوشید و برکند خاک ز ̓سمش زمین شد همه چاک چاک " | ||||||||
ب) اغراق در تنومندی و قدرت رستم : | ||||||||
" به تنها یکی گور بریان کنی هوارا به شمشیر گریان کنی " | ||||||||
| ||||||||
تست23: در همه ی گزینه ها به جز گزینه ی . . . . . آرایه ی اغراق وجود دارد . | ||||||||
| ||||||||
پاسخ: گزینه 4 صحیح است. | ||||||||
در این بیت شاید قدری مبالغه وجود داشته باشد اما در مصراع دوم معنی اگر چه کنایی است اما واقعی است و اغراقی در کار | ||||||||
نیست. | ||||||||
|
لفّ و نشر: شاعر یا نویسنده در ابتدا یک یا چند کلمه را می آورد (به این عمل لفّ می گویند) و در ادامه ، معنی ، توضیحات و وصف آن یک یا چند کلمه را بازگو می کند. (به این عمل نشر می گویند). | ||||||||
" دانش و خواسته است نرگس و گل که به یک جای نشکفد به هم " | ||||||||
1 2 1 2 | ||||||||
در مصراع اول دوکلمه ی "دانش و خواسته" لفّ است و دوکلمه ی "نرگس و گل" نشر. این لفّ و نشر بر پایه ی تشبیه است ، یعنی دانش به نرگس تشبیه شد و خواسته به گل . | ||||||||
| ||||||||
| ||||||||
| ||||||||
| ||||||||
تست22: در همه ی گزینه ها ، آرایه ی لف و نشر وجود دارد به جز .............. | ||||||||
| ||||||||
پاسخ: گزینه 3 صحیح است. | ||||||||
دراین گزینه شاعر می گویند: من درهمه ی عالم هم ندامت بردم هم ملامت اما از وفا و محبت چیزی نصیبم نشد. با این | ||||||||
معنی به آسانی متوجه می شوید که لف و نشری در این گزینه وجود ندارد. |
ایهام تناسب: کلمه ای که دارای دو معنی باشد ولی برخلاف ایهام ، یک معنی آن پذیرفتنی است ومعنی دوم آن با بعضی از | ||||||||
واژه های جمله تناسب دارد ، یعنی آرایه ی مراعات نظیر می سازد ؛ مانند: | ||||||||
"ز دیوارها خشت و از بام سنگ به کوی اندرون تیغ و تیر خدنگ " | ||||||||
"خشت" دارای دو معنی است: 1- خشت (گل پخته ، آجر) 2- نوعی نیزه ی کوچک . | ||||||||
درمعنی نوعی نیزه با واژه های تیغ و تیرخدنگ مراعات نظیر است . | ||||||||
"چون شبنم اوفتاد ̓بدم پیش آفتاب مهرم به جان رسید و به عیّوق بر شدم " | ||||||||
واژه ی "مهر" دو معنی دارد: 1- خورشید 2- عشق و محبت. | ||||||||
عشق و محبت معنی پذیرفتنی است اما واژه ی خورشید با کلمه های عیّوق (نوعی ستاره) و آفتاب مراعات نظیر می سازد. | ||||||||
| ||||||||
تست21: در همه ی گزینه ها به جز گزینه ی .............. صنعت ادبی ایهام تناسب وجود دارد؟ | ||||||||
| ||||||||
پاسخ: گزینه 4 صحیح است. | ||||||||
در گزینه ی 2 زال ایهام تناسب دارد. در گزینه ی 3 آشنا به دو معنی شنا کردن وآشنا به کار رفته است که در معنی شناکردن با | ||||||||
کشتی تناسب دارد ، اما در گزینه ی 4 واژه ی بی خبر ایهام دارد نه ایهام تناسب . |
ایهام: آوردن کلمه یا عبارتی در شعر یا نوشته که دارای دو یا چند معنی باشد، اما فقط یکی از این معنا آشکارتر باشد به | ||||||||
عبارت دیگر در ایهام دو معنی نزدیک ودور وجود دارد که منظور شاعر یا نویسنده اغلب معنی دور است؛ مانند: | ||||||||
" گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید " | ||||||||
در این بیت فعل "برآید" به دو معنی به کار رفته است : 1- طلوع کند 2- امکان پذیر باشد. | ||||||||
" بی مهر ر̓خت ، روز مرا نور نمانده است وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده است " | ||||||||
در این بیت کلمه ی "مهر" به دو معنی به کار رفته است: 1- عشق و محبت 2- خورشید. | ||||||||
| ||||||||
| ||||||||
| ||||||||
تست20: در همه ی گزینه ها آرایه ی ایهام به کار رفته است به جز ........ | ||||||||
| ||||||||
پاسخ: گزینه 2 صحیح است. عهد دراین بیت به معنی "پیمان" به کار رفته است و ایهام به وجود نمی آورد. | ||||||||
|
حس آمیزی: درهم آمیختن دو حس با یکدیگر . | ||||||||
" انسان دارای پنج حس " لامسه ، چشایی ، بویایی ، شنوایی و بینایی " است. هرگاه دو یا چند حس از این حواس پنج گانه | ||||||||
را باهم در آمیزیم ، آرایهی حس آمیزی به وجود میآید: مانند: | ||||||||
"̓ ر̓خ شاه کاووس ̓پر شرم دید سخن گفتمش با پسر نرم دید " | ||||||||
دراین بیت سخن گفتن که مربوط به حس شنوایی است ، یعنی ما سخن را می شنویم ، با حس لامسه (نرم بودن) در | ||||||||
آمیخته شد ← دو حس شنوایی و لامسه باهم تلفیق شده اند. | ||||||||
" و چندان که خش خش سپید زمستانی دیگر / از فراسوی هفته های نزدیک / به گوش آمد." | ||||||||
دراین شعر، واژه ی "سپید" که دیدنی است (حس بینایی) به خش خش که شنیدنی (حس شنوایی) است. نسبت داده شد.
| ||||||||
| ||||||||
| ||||||||
یا این که دو یا چند حس درداخل مصرع ، بیت یا جمله پراکنده هستند، مانند:
تلفیق دو حس: " در سخن مخفی شدم مانند بو در برگ گل هر که خواهد دیدنم گو در سخن بیند مرا" در این بیت، سخن امری شنیدنی و دیدن بینایی هستند که با هم آمیختخ شدند. | ||||||||
| ||||||||
تلفیق سه حس: | ||||||||
" ازاین شعر تر شیرین ز شاهنشه عجب دارم که سر تا پای حافظ را چرا در زر نمی گیرد؟ " | ||||||||
شعر ← شنیدنی (شنوایی) ، تر ← لمس کردنی (لامسه) و شیرین ← چشیدنی (چشایی) هستند، همان طور که می بینید | ||||||||
سه حس شنوایی ، لامسه و چشایی با هم درآمیخته شده اند. | ||||||||
| ||||||||
تست19: در همه ی گزینه های زیر صنعت ادبی حس آمیزی به کار رفته است به جز ....... | ||||||||
| ||||||||
پاسخ: گزینه 4 صحیح است. |
تناقض (پارادوکس، متناقض نما): آوردن دو کلمه یا دو معنی متناقض درکلام. | ||||||||
به این مثال دقت کنید: جامه اش شولای عریانی است. | ||||||||
واژه ی شولا به نوع لباسی گفته می شود که برای پوشیدن بدن است. هرگاه با واژه ی عریانی ( = لخت بودن ) همراه شود | ||||||||
معنی خود را ازدست می دهد. به عبارت دیگر: عریانی ناقض وجود " شولا " است. | ||||||||
| ||||||||
| ||||||||
| ||||||||
تست18: در همه ی گزینه ها آرایه ی متناقض نما وجود دارد به جز ........ | ||||||||
| ||||||||
| ||||||||
پاسخ: گزینه 2 صحیح است. حبه ی دل با همه ی کوچکی اش ، جایگاه خداوند است ( پارادوکس وجود ندارد ) | ||||||||
|
تلمیح (اشاره): هر گاه در نوشته یا شعر به آیه یا حدیث یا داستان های عاشقانه، عارفانه، تاریخی، اساطیری و... اشاره شود، آرایه ی تلمیح پدید می آید.
مثال:
«خوردست خدا ز روی تعظیم سوگند به روی همچو ماهت»
اشاره به آیه ی «لَعَمرُک اِنَّهم لَفی سَکرتِهِم یَعمَهون»: به جان تو سوگند که آنان در مستی خود سرگردان اند.
(سوره ی حجر-آیه ی 72)
«نی حدیث راه پر خون می کند قصّه های عشق مجنون می کند»
اشاره به داستان عاشقانه ی لیلی و مجنون
«نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیّرم چه نامم شَه ملک لافَتی را»
اشاره به حدیث معروف «لافتی الّا علی لا سیف الّا ذوالفقار»: جوان مردی چون علی و شمشیری چون ذوالفقار نیست.
«یوسف صدیق (ع) در خشک سالی مصر سیر نخوردی تا گرسنگان فرامُش نکند.
اشاره به یک ماجرای تاریخی (داستان حضرت یوسف و خشک سالی مصر)
تست15: در همه ی گزینه ها، به جز... آرایه ی تلمیح وجود دارد؟
1)هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش
2)الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
3)به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
4)الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور پدر را باز جو آخر کجا شد مهر فرزندی
پاسخ: گزینه ی2
گاهی واژه هایی که آرایه ی تلمیح را به وجود می آورند، مراعات نظیر هم هستند؛ مانند: دو واژه ی «اسکندر» و «دارا» در بیت زیر:
«آیینه ی سکندر جام می است بنگر تا بر تو عرضه دارد احوال مُلک دارا» اشاره به واقعه ی تاریخی اسکندر و دارا (داریوش). همچنین واژه ی «اسکندر» واژه ی داریوش را به یاد می آورد.
| ? نکته 24 مهم |
گاهی یک واژه یا دو واژه یک یا چند آرایه را با هم می پذیرند. برای اثبات این گفته به بیت بالا دقت کنید: ترکیب «جام می» مشبه است و «آیینه ی سکندر» مشبه به، علاوه بر این، «جام می» استعاره از «قلب انسان عارف» هم است قبلا هم گفتیم که در بین واژه های «آیینه ی سکندر» و «دارا» آرایه های تلمیح و مراعات نظیر برقرار است. حال خودتان قضاوت کنید که واژه های «آیینه سکندر» ، «جام می» و «دارا» چند آرایه ی مختلفی را پذیرفته اند! | ? نکته 25 خیلی مهم |
تضمین: آوردن آیه، حدیث یا مصراع، بیت، سخنی از دیگران در شعر، نوشته یا گفتار خویش؛
مانند: آوردن بیت: «چه زنم چو نای هر دم، ز نوای شوق او دم؟ که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را «همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی بنوازد آشنا را» در این شعر مرحوم شهریار بیت دوم را (همه شب در این...) از حافظ تضمین کرده است. |
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
مراعات نظیر: آوردن واژه هایی در جمله که از یک مجموعه باشند، یعنی این واژه ها با هم تناسب داشته باشند. یا وجود یکی دیگری را به یاد آورد. تناسب ها می توانند از نظر نوع، مکان، جنس، همراهی، زمان و... باشد
مانند: «بحر آفرید و بر و درختان و آدمی خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد» در این بیت، واژه های «خورشید»، «ماه» و انجم (ستارگان) با هم تناسب هم جنسی دارند. علاوه بر این در بین واژه های «بحر و برّ» و «لیل و نهار» تناسب (مراعات نظیر) وجود دارد.
|