ساسای

ساسای

فیلم خنده دار .کلیپ ورزشی. کلیپ خند وانه . سریال دیدنی وفیلم سینمایی . عکس خنده دار . عکس های جالب وزیبا وعجیب . ارایه های ادبی.فیلم تاریخی .طبقه بندی جانداران .تاریخ کامل ایران.پادشاه ها وفرماندهان ایران.میمند شهر بابک .دانلود ها
ساسای

ساسای

فیلم خنده دار .کلیپ ورزشی. کلیپ خند وانه . سریال دیدنی وفیلم سینمایی . عکس خنده دار . عکس های جالب وزیبا وعجیب . ارایه های ادبی.فیلم تاریخی .طبقه بندی جانداران .تاریخ کامل ایران.پادشاه ها وفرماندهان ایران.میمند شهر بابک .دانلود ها

قلعه ضحاک هشترود

قلعه ضحاک ( آژدهاک ) یا داش قلعه در 28 کیلومتری‌ شرق‌ عجب‌ شیر و در ساحل شرقی دریاچه ارومیه و در 95 کیلومتری جنوب تبریز قرار دارد . قلعه ضحاک با بیش از 3000 سال قدمت بر فراز کوه منفرد ، از مکان ‌های مهم اقوام مانایی و ماد ها بوده است . این قلعه در نزدیکی شهرستان عجب شیر در استان آذربایجان شرقی و یکی از مکان ‌های دیدنی است که در ارتفاع ۲۳۰۰متری از بستر رودخانه قلعه  قرار گرفته است . قدمت قلعه ضحاک به اقوام مانایی و ماد ها برمی‌گردد و در تاریخ نام ‌های متعددی از جمله ؛ ضحاک  اژدهاک ، قیز قلعه سی ، داش قلعه سی ، باروآس ، رویی دژ و قلعه گویی ذکر شده است . قلعه ضحاک اولین‌ بار توسط‌ یک‌ هیئت‌ باستانشناسی ‌آلمانی‌ در سال‌ 1971 میلادی‌ مورد بررسی‌ و تحقیق‌ قرار گرفته‌ است . آثار برجای مانده از برج ‌های نیم استوانه ‌ای به نام دروازه قلعه و پوشش دیوار ها که از سنگ ‌های مکعب مستطیلی است ، قدمت آن را تا دوره ساسانی می‌ رساند ولی سفال‌ های به دست آمده از این قلعه مربوط به سده ‌های ششم و هفتم هجری است . از این قلعه که به عنوان یک دژ استفاده می ‌شده ، از سه طرف مشرف به پرتگاه بوده و دیوار های آن کنده کاری شده است . در این قلعه مخازن سنگ ، آب انبار ، آسیاب ، سالن شورا ، حمام و ده ‌ها آثار دیگر وجود دارد . نیمی از اتاق ‌های‌ قلعه بی‌ سقف‌ در زمین‌ کنده‌ شده‌ و نیم‌ دیگر در کوه و‌ به‌ صورت‌ حفره‌ ای ‌درآورده‌ شده‌ است . اغلب‌ این‌ حفره‌ ها چاله آبی‌ هم ( آب‌ انبار ) دارند . همچنین‌ بر دیوار های‌ این‌ حفره‌ های‌ سنگی‌ ، طاقچه‌ های‌ کوچکی‌ کنده شده است . در داش‌ قلعه‌ ضحاک‌ ، تک‌ حفره ‌هائی‌ نیز دیده‌ می ‌شود که‌ تمام‌ آن‌ را در صخره ‌های‌ عمودی‌ کوه‌ کنده ‌اند .علاوه‌ بر این ها ، آب‌ چشمه ‌ای‌ که‌ در دامنه‌ کوه‌ مقابل‌ قرار دارد با فشار متوسط‌ لوله ‌هایی‌ که‌ در زمین‌ کار گذاشته‌ شده از روی‌ پشته‌ مابین‌ گذشته‌ و به‌ ارتفاع‌ قلعه‌ می‌ رسد . مسیر لوله‌ آب‌ از روی‌ بستری‌ که‌ در زمین‌ به‌ وضوح‌ نمایان‌ است‌ معلوم‌ می ‌گردد به‌ علاوه‌ تکه‌ های‌ متعددی‌ از لوله‌ های‌ گلی‌ و بقایائی ‌از قالب‌ سنگی‌ که‌ با بی‌ قیدی‌ از بستر کنده‌ شده‌ است‌ در اطراف‌ دیده‌ می ‌شود . بستر لوله‌ به‌ عرض 50 سانتی‌ متر و عمق آن‌ حداقل‌ یک‌ متر بوده‌ است‌ . لوله‌ های‌ گلی‌ تقریباً از تکه ‌های‌ خورد تکمیل‌ شده‌ در یکدیگر رفته‌ و در بستر قرار گرفته ‌اند . این‌ قلعه‌ از تاراج‌ و کندو کاوهای‌ غیر مجاز در امان‌ نبوده‌ و فضای‌ اطراف‌ قلعه‌ پوشیده‌ از حفره ‌هایی‌ است‌ که‌ توسط‌ غارتگران‌ برای‌ بدست‌ آوردن‌ عتیقه‌ ، زیرورو شده‌ است‌ .

zahaaak

 گرچه ضحاک نماد بی بدیل سیاهی و ظلم در تاریخ اسطوره ای ماست  ، اما قلعه ضحاک امروزه پذیرای خیل بی شماری از گردشگرانی است که برای دیدن این قلعه تاریخی به هشترود می روند . در اسطوره ای ایرانی ضحاک سمبل مردی است که ابلیس بر شانه هایش در جوانی بوسه زد و از جای بوسه دو مار رویید ؛ مار هایی که باید هر روز مغز تازه دو جوان را فرو می دادند تا سیر شوند و ضحاک  ، این بدی مجسم بی دریغ بود در شکافتن جمجمه جوانان ایران زمین .
 رسم زمانه این بود تا آهنگری گمنام از پشت کوره آهنگری  ، از لابه لای دم گرم آتش  ، پیشبند چرمین خود بر سر میله زد و درفش کاویانی بر دوش قیام کرد . ضحاک که سر می گرفت همه عمر ، سر داد به تیغ کاوه . 
 مردمان هشترود باستانی باور داشته اند که همین ضحاک مار به دوش در 16 کیلومتری جنوب شرقی شهر سراسکند ، مرکز شهرستان هشترود زندگی می کرده  ، در قلعه ای که امروز ما آن را به نام قلعه ضحاک می شناسیم و حتی در خود هشترود محله ای وجود دارد با نام خروجستان ؛ محله ای که در باور اسطوره ای  ، کاوه آهنگر در آن دکان آهنگری داشته و از همان جا قیام خود را آغاز کرده است .

zahaak

ساسانیان

در28 آوریل سال 224 میلادی اردشیر یکم توانست اردوان پنجم آخرین شاه اشکانی را در دشت هرمزگان شکست دهد و شاهنشاهی ساسانی را بنیاد گذاردوشروع به تسخیر سرزمینی کرد که خود آنرا ایران مینامید. در سلسله ساسانی دین و حکومت تکیه گاه یکدیگر بودند و آنان در تمام قلمرو سیاسی خود دست به تبلیغ مذهب زدند. شاهنشاهی ساسانی مانند اسلاف خود یعنی پارتها جنگهای بسیاری با رومیها داشتند و گاه پیروز و گاه مغلوب میشدند.طبقات اجتماعی ، دین، سپاه و جنگهای غرب ایران ،اهمیت فرهنگی ایران ،یادگارهای معماری ،ظهور مانی و مزدک ،سنتهای درباری و برادرکشی شاهان متاخر از خصوصیات بازر این دوره است .یزدگرد سومآخرین شاه ساسانی در سال 651 میلادی پس از اینکه کشور خود را در جنگ به عربها میبازد،کشته میشود و یکبار دیگر ایران پس از اسکندر مقدونی به دست مهاجمانی غیر ایرانی می افتدو تا دوره صفویه حکومت ملی مستقلی با قابلیت تسلط ‌برکل ایران به خود نمیبیند. در عین حال اسلام نیز با .اعراب به ایران آورده میشود و تحولی در زندگی مردم پدید می آورد

دین و باورهای مردمی 


ساسانیان با گزیدن دین مزدیسنا به منزله دین رسمی کشور دیگر دینهای مردمی را ممنوع کردند و در دربار ساسانی روحانیون نقشهای مهمی به عهده گرفتند . در این دوره باورهای آیین نامه ای جای سخنان ساده و استوار زرتشت را میگیرد. البته شگفت انگیز است که در دوره ساسانیان نیز مانند هخامنشیان اشاره ای مستقیم به شخص زرتشت نمیشود .در زمان هخامنشیان اهورامزدا به شکل سمبولیک فروهر مجسم میشود و در زمان ساسانیان به شکل پیکر کنده آدمی دیده میشود و اردشیر اول نخستین سنگ نگاره ساسانی به همراه اهورامزدا را مینگارد. درمجلس دیهیم ستانی اردشیر دوم در تاق بستان میترا را نیز میبینیم که در پشت سر شاه ایستاده است. همچنین در مجلس دیهیم ستانی خسرو پرویز در تاق بستان آناهیتا هم دیده میشود.ساسانیان با آمیختن دین با سیاست،دین را از هنجاری فردی به مهمترین کار و حرکت مردم در آوردند یعنی برای هر کاری که از انسان سر میزد امر و نهیی داشتند.در این دوره کار روحانیون و موبدان بالا میگیرد و شخصیتی مانند کرتیر پا به عرصه میگذارد و در همین دوران است که زروانیسم ،مانویت و مزدکیسم رشد میکنند و حتی بسیاری از فرماندهان و شاهزادگان را مطیع خود میکنند. در زمان ساسانیان معابد آناهیتا و آتشکده های بسیاری در سراسر ایران ساخته شد و طبری تعداد هیربدانی که در زمان خسرو پرویز درآتشکده ها کار میکردند را 12000نفر شمرده است . در میان دهها ایزدی که در ایزدکده ساسانیان وجود داشتند بهرام از همه محبوبتر بود و آتش آتشکده ها به او تعلق داشت. سرانجام اسلام به دین زرتشتی ساسانی غلبه میکندو قوانین دست و پا گیر دینی حکومتی زرتشتی آن زمان جای خود را به قوانین ساده اسلام میدهند که در آن همه با هم برابرند . مردمان یکتا پرست ایران سادگی در دین را به دین طبقاتی ترجیح میدهند - البته از نفرت و برندگی شمشیر اعراب در زمان حمله آنان به ایران نباید چشم پوشید 

هنر ساسانیان 

ساسانیان بر خلاف هخامنشیان هنری پراکنده و متنوع داشتند و تقریبا سراسر نیمه غربی و جنوب غربی ایران نمایشگاهی از هنر ساسانی است که در مثلثی به راسهای داراب ،سلماس و مداین و حتی بسیار فراتر قرار دارد. کاخهای سلطنتی ،کوشکهای بین راهی ، آتشکده ها ،آتشگاههای بیشمار ،سنگ نگاره ها، شهرهای مجهز به برج و بارو و راههای بسیار با پلهای باشکوه،موزاییک کاری ،بافندگی ،گچکاری ،گنبد سازی ،موسیقی ،نقاشی،طلاکاری و آهنگری ،حکاکی بر سنگهای قیمتی ،خراطی ،نجاری و دهها هنر دیگر در این دوره به کمال خود میرسند

نقشه ساسانیان

اشکانیان

اشکانیان که بودند ؟

اشکانیان بر آ مده از قومی سکایی به نام پرنی بودند.پرنی ها بنا بر گزارش استرابون یکی از قومهای شرقی سکایی و یکی از قبیله های مهم اتحادیه داهه بودند که در دشت میان گرگان و کرانه های تجن جنوبی در پارت شمالی سکونت داشتند که امروزه محل سکونت ترکمنهای آخال است.نخستین بار نام داهه را در سنگ نبشته خشیارشا در تخت جمشید میبینیم.آنها احتمالا در زمان خشیارشا به تابعیت ایران در آمدند. ودر سال 250 پ م با گزیدن ارشک به فرماندهی خود اعلام استقلال کردند و پایه گذار طولانی ترین دوره حکومت ایرانی در ایران شدندو به فرمانروایی سلوکیان که شدیدا کمر به یونانی کردن ایران بسته بودند پایان دادند.پرنی ها نیز مانند دیگر قومهای سکایی مردمی چادر نشین ،سلحشور،تیرانداز وناآرام بودند که مرگ طبیعی را برای خود شرم میدانستند.به گزارش استرابون این قوم در شمال شرقی ایران میزیستندوهمواره مزاحم همسایگان خود هیرکانیان و پارتها بودند.در سال 250پ م ناگهان به سرداری ارشک از سرزمین امروزی ترکمنستان به جنوب سرازیر شدند و به جلگه های حاصلخیر اترک حمله کردند.اشک در شهر آساک در نزدیکی قوچان به عنوان پادشاه برگزیده شد. جالب توجه اینکه اشک و تیرداد با 5تن از یاران خود هسته قیام را تشکیل میدهند مانندداریوش هخامنشی که با 6یار خود بر علیه گئومات شورید.اشک باسلوکوس دوم مبارزه کرد و او را واردار کرد که اشکانیان را به رسمیت بشناسد. پس از این اشکانیان بر سلوکیان غلبه کردند آنها را از تاریخ سیاسی ایران حذف کردند



سنت گزیدن نام اشک یکی از شاخصهای شاهان اشکانی است که همگی به آن میبالیدند. اشکهای اشکانی پیش از اینکه به شاهی برسند توسط مجلس مهستان تایید میشدند.این مجلس به گزارش تاسیتوس متشکل از 300 مرد برگزیده بود.شاهان اشکانی حاکم مطلق نبودند هر کدام از آنها که به نظر مجلس مهستان دارای مشکلی بودند ،توسط همین مجلس عزل می شدند. البته در همه دوره های سلطنت این خاندان قدرت مهستان یکسان نبوده است. شاید به دلیل ترس از مجلس مهستان است که میتوان گفت نقش دیکتاتوری در خاندان اشکانی در میان همه خاندانهایی که بر ایران فرمان رانده اند کمرنگتر است. سنت برادر کشی در میان شاهان اشکانی رواج داشت.تنها فرهاد چهارم 39 نفر از برادران خود را کشت. شاهان اشکانی با اینکه سلوکیان را شکست دادند و ایران را به شیوه های ایرانی اداره میکردند گاهی خود را یونان دوست مینامیدند، از زبان یونانی استفاده میکردند و گهگاه به خود القابی یونانی میدادند.در شهرهای اشکانی شورای شهر وجود داشت.ناظر شاه، فرمانده سپاه ،خزانه دار از دیگر مسئولین شهرها بودند .شاه مستقیما آنها را انتخاب نمی کرد بلکه آنها را تایید میکرد

خاندان ها

از خاندانهای بزرگ این دوره میتوان به خاندان سورن در سیستان،خاندان کارن در نهاوند،خاندان مهران در ری،خاندان اسپهبد در هیرکانی و خاندان زک در آتروپاتن اشاره کرد.طبقه وزورکان-بزرگان- مهمترین مقامهای کشوری لشکری را در اختیار داشتند.اشکانیان در پارس و چند شاهک نشین دیگر هرگز نتوانستند جای پای محکمی داشته باشند.


تقسیم بندی جغرافیایی


تقسیم بندی جغرافیایی اشکانیان به رغم تکه تکه شدن برخی از ایالات در مجموع با تقسیم بندی کشوربه شش ایالت در زمان سلوکیان مطابقت می کند. ظاهرا بخش علیای امپراتوری اشکانی، متصرفات نخستین پارت ها را شامل می شود و بخش سفلا را در غرب ایران، متصرفات مهرداد . در طول 470 سال حکومت اشکانیان مرزهای کشور تقریبا ثابت بوده است و اگر چند باری هم به تیسفون حمله شده است دیری نگذشته است که مهاجمان عقب نشینی کرده اند.پلینی در تاریخ طبیعی خود بخش سفلای حکومت اشکانی را به 7 قسمت تقسیم کرده است: 1-بین النهرین و بابل 2-آپولونیاتیس در سوریه 3-خالونیتیس که احتمالا اربیل باشد و4-کارینا که احتمالا کرند باشد 5-کامبادنه پیرامون کرمان 6-ماد علیا 7-ماد سفلا . او همچنین بخش علیای حکومت اشکانی را به یازده قسمت تقسیم کرده است که شامل1-خورنه 2-قومس 3-گرگان 4-استان شامل شیروان،بجنوردوقوچان5-پارت که با آن آشنا هستیم 6-اپارتیکنه پیرامون ابیورد 7-مرگیان یا مرو 8-اریا یا هرات 9-اناویا در جنوب هرات 10-سکستان و11-هندوستان سفید یا رخج
این جغرافی دان رومی از شاهک نشین هایی نام میبرد که تابع اشکانیان هستند مانند پارس، الیمایی،مسنه،هتره ،اوسروئنه، آدیابنه ،آتروپاتن و هیرکانی 
در سنگ نبشته بزرگ شاپور دوم ساسانی در کعبه زرتشت که از استانهای زمان اشکانیان یاد میکند به نامهای دیگری بر می خوریم.سگان در کرانه دریای سیاه،ویروزان در شرق سگان،آرمن یا ارمنستان، بلاسگان در غرب دریای خزر، گلان یا گیلان ،کرمان، مکران، تورگیستان ، هند، سکستان، مرو و خوارزم. اینها مراکزی هستند که تحت فرمان اشکانیان بوده و در فهرست پلینی قرار ندارند 
تیسفون پایتخت زمستانی وهمدان پایتخت تابستانی اشکانیان بوده است.از جمله شهرهای آن دوره ،میتوان به شهرصد دروازه پیرامون دامغان و خبوشان پیرامون قوچان و نیز شهرهای درگز و عشق آباد امروزی اشاره کرد

سلوکیان

شروع کار سلوکیان

در سال 312 پ م یازده سال پس از مرگ اسکندردر میان هرج و مرج ناشی از مرگ او ، سلوکوس سردار یونانی توانست بابل را به زیر فرمان خود گیرد.سلوکوس سپس ایلام و ماد را به تصرف در آورد و پادشاهی سلوکیان را تاسیس نمود.او توانست در سال 301 پ م سوریه و بخشهای زیادی از آسیای صغیر را فتح کند. از آنجا که دولت سلوکی در ایران هیچ پایگاه قومی نداشت و بیگانه محسوب میشد دولتی آکنده از درگیریهای گوناگون بود.از این رو سلوکوس با ایجاد شهرهای جدید سیاست کوچ دادن یونانیان به ایران را پیش گرفت. اسکندر بیست و پنج شهر در آسیا تاسیس کرده بود و سلوکوس و آنتیوخوس نیز به کار او ادامه دادند. البته اینها را نمی توان شهر دانست و بهتر است ازآنها به عنوان پایگاههای نظامی و پادگان یاد کرد .در سیستان ،دشت ری،نهاوند ،هرات و ایلام میتوان پایگاههایی این چنین را پیدا کرد. این شهرها با شورای شهر که یونانی بودند اداره میشدندولی در شاه در اداره آنها نقش مستقیم داشت 

سلوکیان در اوج قدرت خود 72 حوزه حکومتی داشتند که هر چندتا از آنان یک ساتراپی را تشکیل میداد.ولی با گذشت زمان سلطه آنان در فلات ایران به ویژه در شرق آن رو به زوال گذاشت، زیرا تحرکهای ضد بیگانه در گوشه و کنار فلات ایران دیده میشد.آنها در سال دویست و پنجاه پ م پارت و هرات را توسط اشکانیان از دست دادند.در سال 247پ م سوریه و سپس ماد وپارس ایلام و بابل را نیزازدست دادند. سر انجام در164پ م سلسله سلوکی به کلی منقرض شد

شاهان سلوکی

سلکوس اول


در سال 312پ م بابل را فتح کرد و آنجا را پایتخت خود قرار داد.او پارسها،مادها، بلخی ها، عربها، تپوریها، سغدیها، هیرکانیها و رخجی ها را به زیر سلطه خود در آورد.سوریه تا کرانه مدیترانه را نیز فتح کرد.او با اپما دختر ایرانی اهل هیرکانی ازدواج کرده بود تا ایرانیان از این بابت احساس رضایت کنند که ولیعهد سلوکوس خون ایرانی دارد. او که احساس خستگی از شاهی در فلات ایران میکرد به قصد سلطنت مقدونیه حکومت را به پسرش سپرد و به سوی سرزمین خود رفت ولی در راه در سال 218پ م قبل از رسیدن به مقدونیه به دست رقیبان مقدونیایی خود کشته
 شد

 آنتیوخوس اول 

او در زمان پدر اداره ساتراپی های شرقی را بر عهده داشت.او با اجازه پدرش با زن پدرش ازدواج کرد. از چگونگی حکومت او چیزی نمی دانیم. در سال 281پ م به شاهی رسید و بیست سال بعد در حال سرکوبی شورشی محلی کشته شد

آنتیوخوس دوم 

پسر آنتیوخوس اول به نام آنتیوخوس دوم با عنوان تئوس در سال 261پ م به شاهی میرسد. سلوکیان نتوانسته بودند آتروپاتن را فتح کنند و این باعث ضعف آنها می شد. و در این زمان قدرت آنها رو به زوال گذاشته بود.او با خاندانی از کاپادوکیه ازدواج کرد تاحمایت آنها را داشته باشد.سرانجام توسط یکی از همسرانش به نام لائودیکه مسموم و کشته شد

سلوکوس دوم

در سال 246پ م که سلوکوس دوم به تخت نشست ، آغاز قدرت گرفتن اشکانیان بود.او در فرمانروایی خود درگیر نبردهای مختلفی بود و سر انجام در سال 226پ م در حال اسب سواری دچار حادثه شد و جان سپرد

سلوکوس سوم

اودر سال اول حکومتش مسموم وکشته شد

آنتیوخوس سوم

اودرسال223پ م پادشاه شد و به نام آنتیوخوس بزرگ مشهور است.او که در نوجوانی به شاهی رسیده بود به مرور توانست در شرق قدرت را به دست گیرد.او مولون را ساتراپ ماد نمود و آلکساندر را ساتراپ فارس. وی به سبب جوانی همه اختیارات حکومتش را به وزیرش سپرد.مولون به دشمنی پرداخت و شهر سلوکیه تا فرات را به زیر سلطه خود آورد.آنتیوخوس خود به جنگ مولون رفت و او را شکست داد.آلکساندر نیزخود به زندگی خود پایان داد.پس از این موفقیت او به سمت شرق آمد.ابتدا با حمله به آذربایجان بدونجنگ آنجا را به زیر سلطه درآورد.تا سال209پ م به سرکوبی شورشهای آسیای صغیر پرداخت. آنتیوخوس توانست به شهر صد دروازه برسد 

که ظاهرا پایتخت پارت بود.او اردوان را شکست داد و قرار شد از او خراج بگیرد ولی از قدرت اشکانیان کاسته نشد.اشکانیان تن به جنگ نمی دادند وسر به فرمان هم نمی دادند به این ترتیب آنتیوخوس خسته شده بودو از جنگ با آنها دست کشید

سلوکوس چهارم 187تا176پ م 

آنتیوخوس چهارم 176 تا 164 پ م
این دو شاه درگیر غرب ایران شدند و با رومیان دست وپنجه نرم میکردند تا اینکه اشکانیان قدرت گرفتندو آنها را از ایران پس راندند

نقشه سلو کیان

هخامنشیان

هخامنشیان در ابتدا شاه بومی پارس و انشان بودند. کورش دوم هخامنشی معروف به کورش کبیر بر دولت ماد مسلط شد و سپس لیدی و بابل را فتح کرد و 

امپراتوری هخامنشی را تاسیس کرد. در واقع این امپراتوری تداوم زندگی دولت ماد بود زیرا هخامنشیان و مادها از یک خانواده و فرهنگ بودند . آنها دویست و بیست سال بر بخش بزرگی از دنیای آن زمان حکمرانی کردند که از رود سند تا دانوب و از آسیای میانه تا آفریقا گسترده بود. سر انجام با شکستی که از اسکندر مقدونی خوردند امپراتوری آنها متلاشی شد

هخامنشیان که بودند
سلسله هخامنشی توسط کورش در سال 559 پیش از میلاد تاسیس شد. او در سال 550 پ م بر آستیاک شاه ماد و به قولی پدر بزرگ خود غلبه کرد.منطقه دولت ماد کاملا مشخص نیست ولی از غرب شامل کاپادوکیه و ارمنستان و از شرق تا هیرکانی گسترده بوده است.کورش در سال 547 پ م لیدی را فتح می کند. او سغد و باکتریا و قسمتهایی از هند را گرفت ودر سال 539 پ م بابل را فتح کرد . او پاسارگاد را به عنوان پایتخت خود در محلی که بر آستیاگ غلبه کرده بود ساخت. کورش درسرزمین ماساگتها در شرق قلمرو خود در سال 530 پ م کشته میشود. زندگی او در هاله ای از ابهام قرار دارد
پسر کورش به نام کمبوجیه جانشین او میشود .در سال 525 پ م مصر را فتح کرد. سه سال بعد وقتی که او در مصر بود گیوماته خود را شاه نامید و کمبوجیه برای باز پس گیری حکومت رو به پارس نهاد ولی در راه بازگشت کشته می شود زیرادرحین سوار شدن بر اسب خنجرش وارد تنش میشود. 
در این زمان جمعی از بزرگان پارسی به رهبری داریوش به گئوماته شاه دروغین حمله می کنند و اورا می کشند.در این زمان داریوش شاه می شود.او پسر یا برادر کورش نبود و از تیره دیگری از هخامنشیان است. پس از آن خیلی از استانهای تحت تابعه شورش می کنند و مهمترین آنها ماد و بابل بودند. داریوش همه را دوباره مطیع خود می کند و پس از 19 جنگ در یک سال آرامش به امپراتوری هخامنشیان بر می گردد.داریوش در دیواره بیستون محلی بر سر جاده باستانی ماد به بابل دست آوردهای خود را بر دیواره سنگی حک می کند. داریوش با درایت و قدرت به سلسله هخامنشی روح تازه ای می دهد . او ساتراپی ها را برپا می کند. کاخهای شوش را می سازد.شاهنشاهی را از مقدونیه تا پاکستان واز دریای خزر تا شمال لیبی گسترش می دهد. قبل از مرگ خود خشیارشا پسرش را به شاهی بر میگزیند
در زمان خشیارشا گسترش قلمروی حکومت پایان می یابدوقندهار و تاکسیلا مستقل می شوند.او درسال 480 پ م نیز از آتنی ها شکستی می خورد و این شکست برای آنها خیلی مهم می افتد. بعد از او اردشیر اول به شاهی می رسد و بعد از اردشیر داریوش دوم شاه می شود. تا این زمان امپراتوری هخامنشیان قدرت بلا منازع روی زمین می باشد وتاثیر مستقیمی بر روی همسایگان خود می داشت
پس از مرگ داریوش دوم اردشیر دوم و کورش صغیر با هم نبرد می کنند و کورش صغیر که از مزدوران یونانی کمک گرفته بود شکست می خورد و کشته می شود و اردشیر دوم بر تخت می نشیند. در این زمان مصر نیز مستقل می شود. پس از او اردشیر سوم به شاهی می رسد ولی خیلی زود در دربار کشته می شود و بالاخره داریوش سوم به شاهی می رسد.چند ساتراپی مستقل میشوند ولی داریوش سوم دوباره آنها را مطیع می کند. 
در این زمان اسکندر پادشاه کشور مقدونیه به آسیای صغیر حمله می کند.او سوریه را میگیرد.داریوش سوم در سال 333 پ م در محلی به نام ایسوس از اسکندر شکست می خورد. سپاه ایران دوباره نوسازی میشود و دو سال بعد در گوگمل شکست نهایی را از مهاجمین می خورد . داریوش سوم در سال 330 کشته می شود و سلسله هخامنشی منقرض میشود.اسکندر خود را شاه هخامنشی می نامد و تخت جمشید و دیگر مناطق قدرت هخامنشی را غارت می کند . او برای آنکه روح هخامنشی را نیز از بین ببرد تخت جمشید را به آتش می کشد


بارزترین هنر هخامنشی همانا معماری آن است .کاخها و آرامگاههای هخامنشی پس از گذشت بیست و پنج قرن همچنان استوار و زیبا هستند.پاسارگاد،هگمتانه،شوش،تخت جمشید،بابل وگورهای شاهی نمونه هایی ازمعماری هخامنشی هستند. ستونهای بلند سنگی استوار حجاریهای زیبا با نقوشی حاکی از دوستی- بدون خونریزی مانند گذشتگان آنها-وساختمانهای بلند آثاری از هنر معماری هخامنشی هستند .آنان بر تمامی همسایگان و کشورهای زیر سلطه خود تاثیر گذاشتند و نمی توان هنر معماری دوران باستان را بدون در نظر گرفتن هنر هخامنشی بررسی کرد. به سبب گستردگی کشور هخامنشیان هنرمندان برتر نیمی از جهان باستان در خدمت آنان بودند و آنان با مدیریت درست بر آنها توانسته اند از خود یادگارهایی به جای گذارند که هنوز جزو شاهکارهای معماری به شمار می آیند


مادها

مادها

تاریخچه ماد 

مادها قومی ایرانی از تبار آریایی بودند که قسمت اصلی سرزمین آنها شامل جنوب آذربایجان و قسمتهای دیگری در زاگرس وپایتخت آنها هگمتانه بود.اولین اطلاعات درباره آنها به سالنامه های آشوری شلمسر سوم در سال 836 پ م باز می گردد.آنها از سده هشتم پیش از میلاد تا ظهور سلسله هخامنشی بر فلات ایران و فراسوی آن حکومت کردند.سکاها به دست کیاکسار شکست خوردند. او با آشور به جنگ پرداخت و برای مقابله با آنان با بابل هم پیمان شد. پس از اینکه آنها آشور را شکست دادند بخت النصر حاکم بابلی که با نواده کیاکسار عروسی کرده بود از ترس حملات مادها به سرزمینش در مرزهای شمالی سرزمین خود استحکامات نظامی فراوانی برپا کرد.نهایتا ماد توسط هخامنشیان از بین رفت

شش قوم تشکیل دهنده اتحاد ماد عبارتند از: بوسیان،ستروخاتیان،بودیان،آریزانتیان،مغهاوپارتاکانیان

در سال 728 پ م دیاکو نخستین پادشاه ماد سلسله ماد را بنیاد نهاد که نخستین شاهنشاهی آریایی تبار ایران بود 

در سال 614 پ م دولت ماد در حمایت از بابل به آشور حمله کرد و حکومت آشور را منقرض کرد . پس از آن کشور لیدیه را فتح کردند 

از بعد سیاسی عمده ترین عامل پیدا یش اتحادیه ماد ، سپس دولت وبالاخره تشکیل پادشاهی آنها را می توان در تجاوزگریهای آشوریان به سرزمین آنها دانست. مادها برای احراز آزادی مبارزه را آغاز کردند و نه تنها خود را از زیر یوغ حملات آشور رهانیدند بلکه دولت آشور را نیز منقرض کردند

از نظر فرهنگی دوران مادی را میتوان حاصل تکامل فرهنگی دانست که از هزاره سوم پیش از میلاد در جای جای فلات ایران رشد کرده بود و سرانجام به صورت پیام مشترک در آمد .خانواده مادی بر اساس پدر سالاری و چند همسری اداره میشد و آنها با طلا مفرغ و الکترون آشنا بودند. خانه های مردم به صورت یک طبقه با زوایای قایمه بود که ایوانی در جلوی خانه ایجاد شده بود. تا زمانی که ماد به آشور خراج میداد مهمترین خراجش شامل اسبهای نژاد نسا میشد.آنها به اسب اهمیت زیادی میدادند

                       شاهان ماد                       

دیاکو

دیاکو در سال 728 پ م به شاهی رسید و شهر هگمتانه را پایتخت خویش قرار داد او 53 سال پادشاهی کرد. از 708 پ م تا 655 پ م . نام شهر امدانه=همدان پیش از این در کتیبه های تیگلات پلسر اول آمده است. دیاکو این شهر را رونق بخشید. تنها خطری که در این زمان دیاکو را تهدید میکرد حملات پراکنده آشوریها به اللیپی= کرمانشاه بود و بقیه نقاط مملکت او در آرامش بسر میبرد. او خراجش را به موقع میپرداخت و در گیری آشور و بابل و ایلام دیگر مجالی برای آشوریها برای حمله به ماد نوپا نمیگذاشت 

فرورتیش

فرورتیش پسر دیاکو، در سال 675 پ م به سلطنت رسید. او قباییل زیادی را که درحدود ری ، اصفهان ، آذربایجان کرمانشاه ، کردستان و همدان بودند، به اطاعت در آورد .پس از 22 سال سلطنت ، در جنگ با آشور کشته شد.درزمان پادشاهی او مادها بر سرزمین پارس مسلط شدند. دلیل شکست فرورتیش از آشوریها این بود که سپاه ماد را روستاییان نا آزموده تشکیل میدادند ولی سپاهیان آشور در جنگ با بابلیها یه خوبی تجربه نظامی داشتند و از جنگ افزارهای بزرگ استفاده میکردند . فرورتیش از فتح موفق سرزمین پارس به نیروی نظامی خود مغرور شده بود و همین باعث حمله به آشور شد ولی آشوربانیپال با موفقیت جلوی هجوم آنان را گرفت 

خشتر یته 

خشتریته از سال 653 پ م رهبری ماد را در دست گرفت و با ماناییها و سکاها بر ضدآشوریها متحد شد. او در سال 625 پ م درگذشت

هووخشتره-کیاکسار

هوخشتره پسر خشتریته بود و در سال 625 پ م به حکومت رسید . او به ارتش ماد قدرت بخشید و با شاه بابل متحد شد.دخترش را به همسری پسر نبوپلسر پادشاه بابل در آورد.امتیس ،دختر هووخشتره که از پای کوه الوند به جلگه های کم ارتفاع بین النهرین رفته بود ، دچار افسردگی شد.پادشاه بابل دستور ساخت باغهای معلق بابل را داد که به صورت کوهی مصنوعی بود تا برای امتیس حکم کوهساران را داشته باشد.هووخشتره و نبوپلسر پس از دو سال جنگ در سال 612 پ م موفق به فتح شهرهای آشور و نینوا شدند ودولت آشور به نابودی کشیده شد.بر اساس لوحهای بازمانده از بنوپلسر حاکم بابل کل شهر نینوا با خاک یکسان شد و همه شهرهایی که به آشوریها کمک کرده بودند نیز به این سرنوشت دچار شدند. ساراکس حاکم آشور خود و خانواده اش را در خرمنی از آتش سوزاند تا به دست دشمنان نیافتند. البته هوخشتره پیش از این به نینوا حمله کرده بود و شهر را محاصره کرده بود ولی چون سکاها به آذربایجان و کردستان حمله کرده بودند مجبور شده بود نینوا را ترک کند. او در شمال دریاچه ارومیه از سکاها شکست خورد و آنها 28 سال بر آذربایجان مسلط شدند تا آنکه هوخشتره به نیرنگی سران سکاها را در مهمانی در حالت مستی به قتل رساند و از شر آنها راحت شد. پس از آن مادها و بابلیها با کمک هم توانستند بر نینوا پیروز شوند. هوخشتره پس از فتح آشور به کشور گشایی ادامه داد تا به مرز لیدی رسید و متوقف شد. شش ماه دو دولت ماد و لیدی جنگیدند تا آنکه در سال 585 پ م کسوفی باعث وقفه در جنگ و سرانجام عقد قرارداد صلح شد. رود هالیس مرز دو کشور قرار داده شد .یک سال بعد شاه ماد درگذشت 

ایشتوویگ - آستیاگ 

ایشتوویگو در سال 585 پ م به پادشاهی رسید و در سال 550 پ م از کورش بزرگ شکست خورد و دولت ماد تبدیل به دولت هخامنشی شد. وی پسر هووخشتره بود. او با آرینیس خواهر قارون، شاه لیدیه ازدواج کرد . کورش هخامنشی دختر زاد

ایشتوویگو یعنی نوه او بود .ظاهرا شاه ماد میخواست از قدرت نا محدود اشراف بکاهد و این عمل او باعث شد تا گارپاگا فرمانده ارتشش مخفیانه با کورش دوم (همان کورش بزرگ هخامنشی) هم پیمان شود و در حمله پارسها به ماد سپاهیان ماد به سمت پارسها پیوستند و ایشتویگو شکست خورد و تسلیم کورش شد